آشیل

امروز توی توالت داشتم به دست تقدیرو این حرفا فکر میکردم هی یه بچه سوسک خنگ رد میشد از جلوم هی چشم غره رفتم بهش هی باز رد شد آخر شاکی شدم یه پیس پیف پاف بهش زدم یوهو چنان هی قل خورد اینور هی پاشو تکون داد دستشو تکون داد قلبشو فشار داد دستاشو سمت خدا برد زد تو سرو کله خودش خلاصه انقدر از این کارا کرد داشت گریم میگرفت... حس میکردم یه قهرمان ملیی رستمی سهرابی کسیو کشتم... باهوش شدن دیوسا، فکر کنم توی فیلم بعدی تروی نقش آشیلو یکی از اینا بازی کنه!

پ.ن: کاف مد برگشت!

پ.ن2: سوسکه مثل یک قهرمان واقعی مرد... خدا رفتگان شمارم بیامرزه